سابق بر این رجاء و قنوط را ذکر فرمودند، و ممکن است راوی درست ضبط نکرده باشد، و بعضی از اختلالها که در حدیث شریف است، از این جهت باشد.
و ممکن است ما بین رجاء و طمع فرق گذاشت، به این که رجاء امید به رحمت است با عمل، و طمع امید است با نداشتن عمل یا عدم رویت عمل.
گر چه طمع بدون عمل بعید است از جنود عقل به شمار رود؛ زیرا که از آن در روایات شریفه ذم و تکذیب شده است، پس امید، بدون رویت عمل شاید
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 193 باشد، و این از مقامات عارفین باللّه است که خود و عمل خود را ترک گفته، و از سرمنزل هستی خویش و بیت انیّت و انانیّت هجرت کردند، و قدم بر فرق ملک هستی نهادند، و از هر دو نشئه آزاد و چشم آنها به سوی دوست باز و از خود و اعمال خود کور است، و با این وصف جلوۀ رحمت حق قلب آنان را زندگی بخشوده و دست طمعشان با شکستن پای سیر و سلوک به سوی حق و رحمت او دراز است و از دیگران منقطع و به او پیوندند.
و بنابر این، یاس که در مقابل این طمع است، اعم از قنوط است؛ زیرا که مقابل اخص، اعم است. و آن عبارت است از: ناامیدی از رحمت، اعم از آن که اهل طاعت نباشد، یا باشد و رویت طاعت خود کند، و به عمل خود امید داشته باشد که این نیز در مسلک اهل معرفت و مشرب اَحلای عرفان، یاس از رحمت و تحدید سعۀ آن است.
و امّا بودن طمع به آن معنی که معلوم شد، از جنود عقل و موافق مقتضیات فطرت، و مقابل آن از جنود جهل و ضد مقتضای فطرت نیز واضح است؛ زیرا که ترک رویت عمل و توجّه به سعۀ رحمت همان فطرت عشق به کمال و تنفر از نقص است، یا لازمه آن است که در کتاب ذات عائله بشری ثبت و به ید قدرت «فِطرَةَ الله الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا» مکتوب است، چنانچه توجه به انیّت خود و اقبال به انانیّت و شعب آن ـ که رویت عمل نیز از آن است ـ از خطاهای جاهلانه فطرت محجوبه است که خودبین و خودخواه و خودپسند و خودرای است. و از رجوع به باب رجاء و قنوط، مباحث دیگر که راجع به این باب است، روشن شود.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 194